معنی فارسی illinium
B1عنصری فرضی در علم شیمی که هنوز وجود آن تأیید نشده است.
A hypothetical element that has not yet been proven to exist.
- NOUN
example
معنی(example):
کشف جدید ایلیونیوم دانشمندان را شگفتزده کرد.
مثال:
The new discovery of illinium surprised the scientists.
معنی(example):
ایلیونیوم یک عنصر فرضی است که هنوز ثابت نشده است.
مثال:
Illinium is a hypothetical element that has yet to be proven.
معنی فارسی کلمه illinium
:
عنصری فرضی در علم شیمی که هنوز وجود آن تأیید نشده است.