معنی فارسی illuminatist
B1فردی که به مکتب أوی روشنایی اعتقاد دارد و به گسترش دانش و روشنگری میپردازد.
A person who advocates for enlightenment and the pursuit of knowledge.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ایلومیناتیست ممکن است برای پیگیری روشنگری در جامعه استدلال کند.
مثال:
An illuminatist might argue for the pursuit of enlightenment in society.
معنی(example):
او خود را یک ایلومیناتیست میدانست و مدافع دانش و حکمت بود.
مثال:
She considered herself an illuminatist, championing knowledge and wisdom.
معنی فارسی کلمه illuminatist
:
فردی که به مکتب أوی روشنایی اعتقاد دارد و به گسترش دانش و روشنگری میپردازد.