معنی فارسی illuminatism

B1

ایده یا فلسفه‌ای که به گسترش نور و دانش مرتبط است، عمدتاً در ارتباط با جوامع غیرقابل دسترس.

A belief system that promotes the spread of light and knowledge, often associated with secret societies.

example
معنی(example):

ایلومیناتیسم اغلب با جامعه‌های مخفی مرتبط است.

مثال:

Illuminatism is often associated with secret societies.

معنی(example):

بسیاری از تئوری‌های توطئه بر اساس باورهای اطراف ایلومیناتیسم بنا شده‌اند.

مثال:

Many conspiracy theories are based on beliefs surrounding illuminatism.

معنی فارسی کلمه illuminatism

: معنی illuminatism به فارسی

ایده یا فلسفه‌ای که به گسترش نور و دانش مرتبط است، عمدتاً در ارتباط با جوامع غیرقابل دسترس.