معنی فارسی imbarked

B1

به معنای شروع یا آغاز یک سفر یا پروژه است.

To begin a journey or project.

example
معنی(example):

آنها دیروز سفر خود را آغاز کردند.

مثال:

They imbarked on their journey yesterday.

معنی(example):

او با اشتیاق به یک پروژه جدید آغاز کرد.

مثال:

He imbarked on a new project with enthusiasm.

معنی فارسی کلمه imbarked

: معنی imbarked به فارسی

به معنای شروع یا آغاز یک سفر یا پروژه است.