معنی فارسی imbrices

B2

پوشش‌های سقفی که از قطعات لعابی، معمولاً از خاک رس، ساخته می‌شوند.

A type of roofing tile that overlaps, typically made of baked clay.

example
معنی(example):

ویرانه‌های باستانی با انبری‌های ساخته شده از خاک رس تزئین شده بودند.

مثال:

The ancient ruins were decorated with imbrices made of clay.

معنی(example):

صنعتگران انبری‌هایی را برای پوشش سقف با سبک‌های مختلف تولید کردند.

مثال:

Craftsmen produced imbrices for roofing in various styles.

معنی فارسی کلمه imbrices

: معنی imbrices به فارسی

پوشش‌های سقفی که از قطعات لعابی، معمولاً از خاک رس، ساخته می‌شوند.