معنی فارسی imitatively
B1به طور تقلیدی، به طوری که شخص یا شیئی را شبیهسازی کند.
In a manner that imitates someone or something.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت تقلیدی میخواند و هنرمند موردعلاقهاش را کپی میکند.
مثال:
She sings imitatively, copying her favorite artist.
معنی(example):
کودک به صورت تقلیدی نقاشی کرد و سبک پدرش را تقلید کرد.
مثال:
The child drew imitatively, mimicking his father's style.
معنی فارسی کلمه imitatively
:
به طور تقلیدی، به طوری که شخص یا شیئی را شبیهسازی کند.