معنی فارسی imitatrix

B1

زنی که به تقلید می‌پردازد، معمولاً با تأکید بر مهارت‌های ویژه.

A female imitator, often used in specialized contexts.

example
معنی(example):

تقلیدکننده حرفه‌ای مهارت‌هایش را در نمایش استعدادها نشان داد.

مثال:

The imitatrix showcased her skills at the talent show.

معنی(example):

به عنوان یک تقلیدکننده حرفه‌ای، او در تقلید صدا ممتاز بود.

مثال:

As an imitatrix, she excelled in voice mimicry.

معنی فارسی کلمه imitatrix

: معنی imitatrix به فارسی

زنی که به تقلید می‌پردازد، معمولاً با تأکید بر مهارت‌های ویژه.