معنی فارسی immaculance
B1بینقصی، پاکی و خلوص به معنای عدم وجود هرگونه لکه یا ناپاکی.
The condition of being perfectly clean, pure, or free from blemish.
- NOUN
example
معنی(example):
بینقصی او در هر جنبهای از زندگیاش نمایان بود.
مثال:
Her immaculance shone through in every aspect of her life.
معنی(example):
او به بینقصی خانهاش افتخار میکرد.
مثال:
He took great pride in the immaculance of his home.
معنی فارسی کلمه immaculance
:
بینقصی، پاکی و خلوص به معنای عدم وجود هرگونه لکه یا ناپاکی.