معنی فارسی immaterialization
B2غیرمادی شدن به فرایند یا وضعیت تبدیل شدن به چیزی غیرمادی اشاره دارد.
The process of becoming non-material or intangible.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرمادی شدن شیء باعث شد که درک آن دشوار شود.
مثال:
The immaterialization of the object made it difficult to perceive.
معنی(example):
در داستان، قهرمان تجربه غیرمادی شدن ترسهایش را دارد.
مثال:
In the story, the hero experiences the immaterialization of his fears.
معنی فارسی کلمه immaterialization
:
غیرمادی شدن به فرایند یا وضعیت تبدیل شدن به چیزی غیرمادی اشاره دارد.