معنی فارسی immaterialize
B1غیرمادی کردن به عمل تبدیل شدن یا از دست دادن ویژگیهای مادی اشاره دارد.
To make something immaterial or intangible.
- VERB
example
معنی(example):
جادوگر به نظر میرسید که در برابر چشمان ما غیرمادی میشود.
مثال:
The magician seemed to immaterialize before our eyes.
معنی(example):
برخی نظریهها پیشنهاد میکنند که افکار میتوانند به واقعیت غیرمادی تبدیل شوند.
مثال:
Some theories suggest that thoughts can immaterialize into reality.
معنی فارسی کلمه immaterialize
:
غیرمادی کردن به عمل تبدیل شدن یا از دست دادن ویژگیهای مادی اشاره دارد.