معنی فارسی immaterializing
B1غیرمادی کردن به فرآیند تبدیل چیزی به حالت غیرمادی اشاره دارد.
The process of making something immaterial.
- VERB
example
معنی(example):
مفهوم غیرمادی کردن واقعیت چالشهایی برای دیدگاههای سنتی ایجاد میکند.
مثال:
The concept of immaterializing reality challenges traditional views.
معنی(example):
در هنر او، تمرکز بر غیرمادی کردن سوژه برای برانگیختن احساس است.
مثال:
In her art, she focuses on immaterializing the subject to evoke emotion.
معنی فارسی کلمه immaterializing
:
غیرمادی کردن به فرآیند تبدیل چیزی به حالت غیرمادی اشاره دارد.