معنی فارسی immemorable
B1غیرقابل به یادآوری به معنای چیزی است که به سختی یا هرگز نمیتوان آن را به خاطر آورد.
Impossible to remember; easily forgotten.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روز غیرقابل به یادآوری از ذهنم محو شد.
مثال:
The immemorable day faded from my mind.
معنی(example):
آن رویداد به قدری غیرقابل به یادآوری بود که هیچکس در مورد آن صحبت نکرد.
مثال:
That event was so immemorable that no one talked about it.
معنی فارسی کلمه immemorable
:
غیرقابل به یادآوری به معنای چیزی است که به سختی یا هرگز نمیتوان آن را به خاطر آورد.