معنی فارسی immember

B1

عضو بودن به معنای داشتن حق یا مسؤولیت در یک گروه یا سازمان است.

To be a part of a group or organization.

example
معنی(example):

من عضو این باشگاه هستم.

مثال:

I am a member of the club.

معنی(example):

آنها هر ترم دانشجویان جدیدی را عضو می‌کنند.

مثال:

They immember new students every semester.

معنی فارسی کلمه immember

: معنی immember به فارسی

عضو بودن به معنای داشتن حق یا مسؤولیت در یک گروه یا سازمان است.