معنی فارسی immensive

B1

عظیم و فراوان، به خصوص در زمینه‌هایی که به تأثیر یا اندازه اشاره دارد.

Having a great size, magnitude, or impact.

example
معنی(example):

موج‌های عظیم به سواحل برخورد کردند.

مثال:

The immensive waves crashed against the shore.

معنی(example):

او تأثیر عظیم خبر را احساس کرد.

مثال:

He felt the immensive impact of the news.

معنی فارسی کلمه immensive

: معنی immensive به فارسی

عظیم و فراوان، به خصوص در زمینه‌هایی که به تأثیر یا اندازه اشاره دارد.