معنی فارسی immeshes

B1

به معنای در هم بافتن یا ترکیب مواد یا ایده ها در یک ساختار واحد.

To connect or intertwine different elements into a single cohesive structure.

example
معنی(example):

او نخ ها را در هم می آمیزد تا یک الگوی منحصر به فرد طراحی کند.

مثال:

She immeshes the threads to design a unique pattern.

معنی(example):

او ایده های متعددی را در هم می آمیزد تا به صورت خلاقانه به حل مشکل بپردازد.

مثال:

He immeshes multiple ideas to solve the problem creatively.

معنی فارسی کلمه immeshes

: معنی immeshes به فارسی

به معنای در هم بافتن یا ترکیب مواد یا ایده ها در یک ساختار واحد.