معنی فارسی immethodical

B2

به عدم سازماندهی و ترتیب در عمل یا کار اشاره دارد.

Not following a method or system; chaotic or disorganized.

example
معنی(example):

سبک کار بی روش او، همکارانش را ناامید کرد.

مثال:

Her immethodical work style frustrated her colleagues.

معنی(example):

یک روش بی روش می تواند نتایج غیرقابل پیش بینی تولید کند.

مثال:

An immethodical method can produce unpredictable results.

معنی فارسی کلمه immethodical

: معنی immethodical به فارسی

به عدم سازماندهی و ترتیب در عمل یا کار اشاره دارد.