معنی فارسی immethodically

B1

به معنای نامنظم و بدون روش خاصی، به طوری که کارها به صورت تصادفی یا غیرسازمان‌یافته انجام می‌شود.

In a disorganized or haphazard manner; lacking methodical structure.

example
معنی(example):

او پروژه را به صورت نامنظم انجام داد و این منجر به بسیاری از اشتباهات شد.

مثال:

She completed the project immethodically, leading to many errors.

معنی(example):

یادداشت‌های او که به صورت نامنظم مرتب شده بود، یادگیری را دشوار ساخت.

مثال:

His immethodically arranged notes made studying difficult.

معنی فارسی کلمه immethodically

: معنی immethodically به فارسی

به معنای نامنظم و بدون روش خاصی، به طوری که کارها به صورت تصادفی یا غیرسازمان‌یافته انجام می‌شود.