معنی فارسی immethodize

B1

به معنای ایجاد روش یا سازماندهی برای چیزهای بی‌نظم و نامنظم.

To impose method or order upon; to organize in a systematic way.

example
معنی(example):

او سعی کرد روال تحصیلی خود را به روش خاصی تنظیم کند تا نتایج بهتری بگیرد.

مثال:

He tried to immethodize his study routine for better results.

معنی(example):

هدف این بود که فرآیند پرتلاطم را به روش خاصی ساماندهی کنند تا کارایی بیشتری داشته باشد.

مثال:

The goal was to immethodize the chaotic process for efficiency.

معنی فارسی کلمه immethodize

: معنی immethodize به فارسی

به معنای ایجاد روش یا سازماندهی برای چیزهای بی‌نظم و نامنظم.