معنی فارسی immoralizing

B1

عمل غیراخلاقی‌کردن، تأثیری که باعث می‌شود اعمال یا رفتارها غیر اخلاقی و ناپسند شمرده شوند.

The act of making something immoral or appearing immoral.

example
معنی(example):

این مستند تأثیرات غیراخلاقی‌کردن برخی از توصیف‌های رسانه‌ای را برجسته می‌کند.

مثال:

The documentary highlights the immoralizing effects of certain media portrayals.

معنی(example):

آنها نگرانند که روندهای غیراخلاقی‌کردن بتوانند ذهن‌های جوان را فاسد کنند.

مثال:

They fear that immoralizing trends can corrupt young minds.

معنی فارسی کلمه immoralizing

: معنی immoralizing به فارسی

عمل غیراخلاقی‌کردن، تأثیری که باعث می‌شود اعمال یا رفتارها غیر اخلاقی و ناپسند شمرده شوند.