معنی فارسی immortalship

B1

وضعیت یا شرایط داشتن جاودانگی، مانند زندگی ابدی.

The condition or status of being immortal; eternal life.

example
معنی(example):

در افسانه‌های باستان، پادشاهان به دنبال جاودانگی از طریق روش‌های مختلف بودند.

مثال:

In ancient tales, kings sought immortalship through various means.

معنی(example):

جستجوی جاودانگی موضوعی رایج در اسطوره‌شناسی است.

مثال:

The quest for immortalship is a common theme in mythology.

معنی فارسی کلمه immortalship

: معنی immortalship به فارسی

وضعیت یا شرایط داشتن جاودانگی، مانند زندگی ابدی.