معنی فارسی immortification

B1

عمل یا فرآیند جاودان کردن، یعنی حفظ یا ثبت چیزی به طوری که برای همیشه زنده بماند.

The act or process of making something immortal; preserving it eternally.

example
معنی(example):

کار هنرمند به جاودانگی تاثیر او بر فرهنگ منجر شد.

مثال:

The artist's work led to the immortification of his influence on culture.

معنی(example):

جاودانگی اندیشه‌ها را می‌توان در بسیاری از متون تاریخی مشاهده کرد.

مثال:

Immortification of thoughts can be seen in many historical texts.

معنی فارسی کلمه immortification

: معنی immortification به فارسی

عمل یا فرآیند جاودان کردن، یعنی حفظ یا ثبت چیزی به طوری که برای همیشه زنده بماند.