معنی فارسی immutably
B2به طور غیرقابل تغییر، به صورت متمایز و ثابت بدون هیچ تغییری.
In a manner that cannot be changed or altered.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرقابل تغییری به باورهایش متعهد مانده بود.
مثال:
She remained immutably committed to her beliefs.
معنی(example):
قوانین فیزیک به طور غیرقابل تغییر در جهان ما اعمال میشود.
مثال:
The laws of physics apply immutably in our universe.
معنی فارسی کلمه immutably
:
به طور غیرقابل تغییر، به صورت متمایز و ثابت بدون هیچ تغییری.