معنی فارسی impack

B2

بسته‌بندی، فعالیتی که در آن اشیاء برای جابجایی به‌طور مؤثر و ایمن آماده می‌شوند.

To pack items carefully for transport or storage.

example
معنی(example):

بسته‌بندی کالاها به‌دقت ضروری است.

مثال:

To impack the goods carefully is essential.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند همه چیز را برای جابجایی بسته‌بندی کنند.

مثال:

They decided to impack everything for the move.

معنی فارسی کلمه impack

: معنی impack به فارسی

بسته‌بندی، فعالیتی که در آن اشیاء برای جابجایی به‌طور مؤثر و ایمن آماده می‌شوند.