معنی فارسی impanator
B1یک دستگاه یا ابزاری برای تقویت یا پوشش دادن اجسام به وسیله مواد مختلف.
A device or tool used to reinforce or cover objects with various materials.
- NOUN
example
معنی(example):
ایمپاناتور برای سادهسازی فرآیند بستهبندی اختراع شد.
مثال:
The imapanator was invented to streamline the packing process.
معنی(example):
ما یک ایمپاناتور خریدیم تا در پروژههای نجاری به ما کمک کند.
مثال:
We bought an imapanator to help with our woodworking projects.
معنی فارسی کلمه impanator
:
یک دستگاه یا ابزاری برای تقویت یا پوشش دادن اجسام به وسیله مواد مختلف.