معنی فارسی impeccant

B2

بی‌نقص، بدون عیب یا مشکل، به طور خاص به رفتار یا وضعیت اشاره دارد که کامل است.

Impeccant means free from faults or shortcomings; flawless.

example
معنی(example):

لباس بی‌نقص او تأثیر زیادی بر جای گذاشت.

مثال:

Her impeccable attire made a lasting impression.

معنی(example):

او درک بی‌نقصی از موضوع داشت.

مثال:

He had an impeccant understanding of the subject.

معنی فارسی کلمه impeccant

: معنی impeccant به فارسی

بی‌نقص، بدون عیب یا مشکل، به طور خاص به رفتار یا وضعیت اشاره دارد که کامل است.