معنی فارسی imperate
B2به اجرا درآوردن، عملی کردن یک قانون یا دستور.
To put into effect; to implement a law or directive.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند مقررات جدیدی را به اجرا درآورند.
مثال:
They decided to imperate new regulations.
معنی(example):
مهم است که تغییرات را به طور مؤثر به اجرا درآورید.
مثال:
It's important to imperate the changes effectively.
معنی فارسی کلمه imperate
:
به اجرا درآوردن، عملی کردن یک قانون یا دستور.