معنی فارسی imperceptibleness
B1ناچیز بودن، به کیفیتی اشاره دارد که به سختی قابل درک یا احساس است.
The quality of being imperceptible; hard to perceive.
- NOUN
example
معنی(example):
ناچیز بودن آن اغلب توسط ناظر معمولی نادیده گرفته میشود.
مثال:
Its imperceptibleness often goes unnoticed by the casual observer.
معنی(example):
ناچیز بودن صدا آن را ترسناک کرد.
مثال:
The imperceptibleness of the sound made it eerie.
معنی فارسی کلمه imperceptibleness
:
ناچیز بودن، به کیفیتی اشاره دارد که به سختی قابل درک یا احساس است.