معنی فارسی imperceptiveness

B1

ویژگی نداشتن درک عمیق یا توجه به جزئیاتی که دیگران ممکن است ببینند.

The quality of being unable to perceive or notice things.

example
معنی(example):

بی‌احساسی او باعث شد که نتواند تغییرات را متوجه شود.

مثال:

Her imperceptiveness made it hard for her to notice changes.

معنی(example):

بی‌احساسی در یک رهبر می‌تواند به مشکلات جدی منجر شود.

مثال:

Imperceptiveness in a leader can lead to serious issues.

معنی فارسی کلمه imperceptiveness

: معنی imperceptiveness به فارسی

ویژگی نداشتن درک عمیق یا توجه به جزئیاتی که دیگران ممکن است ببینند.