معنی فارسی imperialine

B1

امپراتوری، اشاره به سبک و ویژگی‌های مرتبط با امپراتوری‌ها، به‌ویژه در معماری و طراحی.

Related to or characteristic of an empire.

example
معنی(example):

این شهر به سبک امپراتوری طراحی شده بود.

مثال:

The city was designed in an imperialine style.

معنی(example):

پیراهن او حالتی امپراتوری داشت که ظرافت را نشان می‌داد.

مثال:

Her dress had an imperialine flair to it, showcasing elegance.

معنی فارسی کلمه imperialine

: معنی imperialine به فارسی

امپراتوری، اشاره به سبک و ویژگی‌های مرتبط با امپراتوری‌ها، به‌ویژه در معماری و طراحی.