معنی فارسی imperialisation
B1امپراتوریسازی، فرایندی که در آن یک کشور تلاش میکند قدرت، نفوذ، یا کنترل خود را بر کشورهای دیگر افزایش دهد.
The process of establishing an empire or extending control over foreign territories.
- NOUN
example
معنی(example):
فرایند امپراتوریسازی بر روی کشورهای زیادی تأثیر گذاشت.
مثال:
The process of imperialisation affected many countries.
معنی(example):
امپراتوریسازی میتواند منجر به تبادلات فرهنگی مختلفی شود.
مثال:
Imperialisation can lead to various cultural exchanges.
معنی فارسی کلمه imperialisation
:
امپراتوریسازی، فرایندی که در آن یک کشور تلاش میکند قدرت، نفوذ، یا کنترل خود را بر کشورهای دیگر افزایش دهد.