معنی فارسی impermutable
C2به معنای غیرقابل تغییر، یعنی چیزی که نمیتوان آن را تغییر داد.
Unchanging over time or unable to be changed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات او بهرغم بحثها غیرقابل تغییر بود.
مثال:
His views were impermutable despite the arguments.
معنی(example):
این قانون از سوی اکثر شهروندان به عنوان غیرقابل تغییر دیده میشود.
مثال:
The law is seen as impermutable by most citizens.
معنی فارسی کلمه impermutable
:
به معنای غیرقابل تغییر، یعنی چیزی که نمیتوان آن را تغییر داد.