معنی فارسی impersuadableness

C1

ویژگی عدم توانایی در قانع شدن، به‌ویژه در موقعیت‌های گروهی.

The characteristic of being unable to be persuaded; inflexibility.

example
معنی(example):

عدم توانایی او در قانع شدن معمولاً همکارانش را عصبانی می‌کند.

مثال:

Her impersuadableness often frustrates her colleagues.

معنی(example):

عدم توانایی یکی از اعضای تیم در قانع شدن به بن‌بست در بحث منجر شد.

مثال:

The impersuadableness of the team member led to a stalemate in the discussion.

معنی فارسی کلمه impersuadableness

: معنی impersuadableness به فارسی

ویژگی عدم توانایی در قانع شدن، به‌ویژه در موقعیت‌های گروهی.