معنی فارسی impersuadable
C1تعریفناپذیر بهخاطر قانع نشدن، ویژگی شخصی که به آسانی تغییر نظر نمیدهد.
Incapable of being persuaded; inflexible in opinion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر داشتن نظرهای ثابت مشهور به عدم توانایی در قانع شدن است.
مثال:
He is famously impersuadable, sticking to his opinions no matter what.
معنی(example):
طبیعت تعغیرناپذیر گاهی اوقات میتواند به تضادها منجر شود.
مثال:
An impersuadable nature can sometimes lead to conflicts.
معنی فارسی کلمه impersuadable
:
تعریفناپذیر بهخاطر قانع نشدن، ویژگی شخصی که به آسانی تغییر نظر نمیدهد.