معنی فارسی imperviously
B1به شکلی که نفوذ نپذیرد، بهویژه در زمینه مایعات.
In a manner that does not allow passage; impermeably.
- ADVERB
example
معنی(example):
در به طور ناپذیر بسته شد تا اتاق خشک بماند.
مثال:
The door was sealed imperviously to keep the room dry.
معنی(example):
او نگرانیهای آنها در مورد نشتی را به طور ناپذیر رد کرد.
مثال:
He imperviously dismissed their concerns about the leak.
معنی فارسی کلمه imperviously
:
به شکلی که نفوذ نپذیرد، بهویژه در زمینه مایعات.