معنی فارسی impious

C1 /ɪmˈpaɪəs/

نبود اعتقاد به امور مذهبی یا عدم احترام به آن‌ها، به معنای بدعام یا ناکارآمد.

Not showing respect or reverence, especially for a religion.

adjective
معنی(adjective):

Not pious.

معنی(adjective):

Lacking reverence or respect, especially towards God or a god.

example
معنی(example):

رفتار نابخردانه او جامعه را در شوک فرو برد.

مثال:

His impious behavior shocked the community.

معنی(example):

مرد نابخردانه به سنت‌ها احترام نمی‌گذاشت.

مثال:

The impious man did not respect traditions.

معنی فارسی کلمه impious

: معنی impious به فارسی

نبود اعتقاد به امور مذهبی یا عدم احترام به آن‌ها، به معنای بدعام یا ناکارآمد.