معنی فارسی implate

B1

چیدن غذا یعنی ترتیب دادن غذا روی ظرف یا بشقاب به گونه‌ای که زیبا و جذاب به نظر آید.

To arrange food in a decorative manner on a plate for serving.

example
معنی(example):

سرآشپز تصمیم گرفت غذا را به طور زیبایی در ظرف بچیند.

مثال:

The chef decided to implate the food beautifully.

معنی(example):

چیدن به معنای ترتیب دادن غذا روی یک بشقاب برای سرو است.

مثال:

To implate means to arrange food on a plate for serving.

معنی فارسی کلمه implate

: معنی implate به فارسی

چیدن غذا یعنی ترتیب دادن غذا روی ظرف یا بشقاب به گونه‌ای که زیبا و جذاب به نظر آید.