معنی فارسی imposableness

B1

قابل اعمال بودن، کیفیت یا حالتی که در آن چیزی می‌تواند بر اساس قوانین یا شرایط خاص تحمیل شود.

The quality or state of being imposable.

example
معنی(example):

قابل اعمال بودن قانون مالیات در جلسه مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The imposableness of the tax law was debated in the meeting.

معنی(example):

قابل اعمال بودن برخی مقررات می‌تواند به چالش کشیده شود.

مثال:

The imposableness of certain regulations can be challenged.

معنی فارسی کلمه imposableness

: معنی imposableness به فارسی

قابل اعمال بودن، کیفیت یا حالتی که در آن چیزی می‌تواند بر اساس قوانین یا شرایط خاص تحمیل شود.