معنی فارسی impregnableness
C1حالت یا قابلیت غیرقابل نفوذ بودن.
The state of being impregnable.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل نفوذ بودن این سازه تحت تاثیر قراردهنده بود.
مثال:
The impregnableness of the structure was impressive.
معنی(example):
مهندسین بر روی ناپذیری مواد ساختمانی تمرکز دارند.
مثال:
Engineers focus on the impregnableness of building materials.
معنی فارسی کلمه impregnableness
:
حالت یا قابلیت غیرقابل نفوذ بودن.