معنی فارسی impremeditate
B1غیرمترقبه، به معنای عدم برنامهریزی و اندیشه قبلی در مورد اقدامی.
Not planned or thought out; spontaneous in nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اقدامات او غیرمترقبه و خودجوش در نظر گرفته شدند.
مثال:
His actions were considered impremeditate and spontaneous.
معنی(example):
یک تصمیم غیرمترقبه اغلب به نتایج غیرمنتظره منجر میشود.
مثال:
An impremeditate decision often leads to unexpected outcomes.
معنی فارسی کلمه impremeditate
:
غیرمترقبه، به معنای عدم برنامهریزی و اندیشه قبلی در مورد اقدامی.