معنی فارسی imprenable
B1غیرقابل نفوذ، به معنای مقاومت در برابر حمله یا آسیب.
Incapable of being penetrated or overcome; invulnerable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قلعه به گونهای طراحی شده بود که در برابر دشمنان غیرقابل نفوذ باشد.
مثال:
The fortress was designed to be imprenable against enemies.
معنی(example):
دفاعیات آنها در زمان جنگ شهر را غیرقابل نفوذ کرد.
مثال:
Their defenses made the city imprenable in wartime.
معنی فارسی کلمه imprenable
:
غیرقابل نفوذ، به معنای مقاومت در برابر حمله یا آسیب.