معنی فارسی improcurability
B1غیرقابل تأمین، شرایطی که در آن چیزی را نمیتوان به دست آورد یا تأمین کرد.
The quality or state of being unobtainable or inaccessible.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تأمین بودن در این وضعیت مشخص شد.
مثال:
The improbability of improcurability in this situation was noted.
معنی(example):
غیرقابل تأمین بودن داراییها، پرونده را پیچیده کرد.
مثال:
The improcurability of the assets made the case complex.
معنی فارسی کلمه improcurability
:
غیرقابل تأمین، شرایطی که در آن چیزی را نمیتوان به دست آورد یا تأمین کرد.