معنی فارسی improcurable

B1

غیرقابل تأمین، اشاره به وضعیتی که در آن نمی‌توان چیزی را به دست آورد یا کسب کرد.

Not able to be procured or obtained.

example
معنی(example):

برخی منابع تحت قوانین کنونی غیرقابل تأمین محسوب می‌شوند.

مثال:

Certain resources are considered improcurable under current laws.

معنی(example):

وضعیت غیرقابل تأمین آن مورد، گزینه‌های آنها را محدود کرد.

مثال:

The improcurable status of the item limited their options.

معنی فارسی کلمه improcurable

: معنی improcurable به فارسی

غیرقابل تأمین، اشاره به وضعیتی که در آن نمی‌توان چیزی را به دست آورد یا کسب کرد.