معنی فارسی improgressiveness

B2

حالت یا کیفیت پیشرفت؛ رویکردی نوآورانه و خطی که به دنبال تغییرات و بهبودها است.

The state or quality of being progressive; an inclination toward new ideas and change.

example
معنی(example):

پیشرفتگی ایده‌های آنها تازه‌کننده بود.

مثال:

The progressiveness of their ideas was refreshing.

معنی(example):

پیشرفتگی او در هنر به طور گسترده‌ای مورد تقدیر قرار گرفت.

مثال:

Her progressiveness in art was widely appreciated.

معنی فارسی کلمه improgressiveness

: معنی improgressiveness به فارسی

حالت یا کیفیت پیشرفت؛ رویکردی نوآورانه و خطی که به دنبال تغییرات و بهبودها است.