معنی فارسی improlificical

B1

دارای ویژگی‌های باروری یا فراوانی، به ویژه در خلق آثار.

Characterized by or possessing prolific qualities.

example
معنی(example):

طبیعت پربار او به او اجازه می‌دهد که خلاقیت تولید کند.

مثال:

His improlificical nature allows him to generate creativity.

معنی(example):

جنبه‌های پربار کار او به خوبی شناخته شده است.

مثال:

The improlificical aspects of her work are well recognized.

معنی فارسی کلمه improlificical

: معنی improlificical به فارسی

دارای ویژگی‌های باروری یا فراوانی، به ویژه در خلق آثار.