معنی فارسی improperly
B1به طور نامناسب، به معنای رفتار یا عمل کردن به طریقی نادرست یا غیرمجاز.
In a way that is notproper or suitable.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an improper manner; not properly
example
معنی(example):
او در طول جلسه به طور نامناسب رفتار کرد.
مثال:
He behaved improperly during the meeting.
معنی(example):
او برای این مناسبت به طور نامناسب لباس پوشیده بود و احساس بیجا بودن میکرد.
مثال:
Improperly dressed for the occasion, she felt out of place.
معنی فارسی کلمه improperly
:
به طور نامناسب، به معنای رفتار یا عمل کردن به طریقی نادرست یا غیرمجاز.