معنی فارسی impropriatrix
B1زنی که مالک و دارنده چیزی است، معمولاً در زمینههای قانونی.
A female proprietor or possessor, particularly in legal contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
زن صاحب ملک در مدیریت آن حرف آخر را داشت.
مثال:
The impropriatrix of the estate had the final say in its management.
معنی(example):
به عنوان یک صاحب، او مسئول تمام امور آن بود.
مثال:
As an impropriatrix, she was responsible for all its affairs.
معنی فارسی کلمه impropriatrix
:
زنی که مالک و دارنده چیزی است، معمولاً در زمینههای قانونی.