معنی فارسی impulsor
B1شخص یا عاملی که دیگران را به عمل و کار تحریک میکند.
One who motivates or encourages actions and decisions in others.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فعالشونده میتواند در دیگران الهامبخش عمل باشد.
مثال:
An impulsor can inspire action in others.
معنی(example):
او به عنوان فعالشوندهای برای موفقیت تیم عمل کرد.
مثال:
He acted as an impulsor for the team’s success.
معنی فارسی کلمه impulsor
:
شخص یا عاملی که دیگران را به عمل و کار تحریک میکند.