معنی فارسی imputer
B1متحول کننده، شخص یا ابزاری که اطلاعات را به گونهای تغییر میدهد یا میافزاید.
A person or tool that imputes or attributes data values.
- NOUN
example
معنی(example):
متحول کننده نقش کلیدی در تحقیق داشت.
مثال:
The imputer played a key role in the research.
معنی(example):
یک متحول کننده برای تجزیه و تحلیل داده ها ضروری است.
مثال:
An imputer is essential for data analysis.
معنی فارسی کلمه imputer
:
متحول کننده، شخص یا ابزاری که اطلاعات را به گونهای تغییر میدهد یا میافزاید.