معنی فارسی in broad daylight
B2در زمانی که روز است و همه چیز به وضوح و روشنی قابل دیده شدن است.
During the day when there is a lot of light and visibility.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در روشنایی روز مورد سرقت قرار گرفت.
مثال:
She was robbed in broad daylight.
معنی(example):
این واقعه در روشنایی روز رخ داد و همه را شوکه کرد.
مثال:
The event happened in broad daylight, shocking everyone.
معنی فارسی کلمه in broad daylight
:
در زمانی که روز است و همه چیز به وضوح و روشنی قابل دیده شدن است.