معنی فارسی in one's blood
B2عبارت 'در خون کسی بودن' به معنای ذاتی بودن یک ویژگی یا استعداد در فرد است.
To have a characteristic or talent that is innate or inherent.
- IDIOM
example
معنی(example):
رقص در خون اوست؛ او همیشه باوقار بوده است.
مثال:
Dance is in her blood; she has always been graceful.
معنی(example):
عشق به موسیقی در خون اوست.
مثال:
The love for music is in his blood.
معنی فارسی کلمه in one's blood
:عبارت 'در خون کسی بودن' به معنای ذاتی بودن یک ویژگی یا استعداد در فرد است.